غار وَرَخل در ییلاقات اسالم
در وَرَخل حدود هفت غار کوچک وجود دارد که امروزه فقط چهارتای آن ها را می شود دید و مابقی به مرور زمان و بر اثر ریزش زمین پر شده اند. از میان آن ها فقط یک غار وجود دارد که به وَرَخل معروف است و در واقع اصل وَرَخل همان یک غار می باشد.
این غار اصلی که به وَرَخل varaxəl ( سوراخ برف) معروف است درازی و در واقع عمق چندانی ندارد. یعنی کم تر از پنج متر عمق دارد. دهانه ای کوچک و کم تر از یک متر دارد. ورود به آن جا کمی سخت است ولی داخلش خنک و زمین کف آن جا نیز سرد می باشد. بلندی آن در بلندی ترین نقطه اش کمی بیشتر از یک متر می باشد. البته لازم به ذکر است که هر ساله بر اثر ریزش کو و سنگ های اطرافش شکل آن تغییر می کند. در کنار دهانه اش چند نعلبکی سالم و شکسته و یک جعبه کوچک و یک شیشه هم توسط اهالی گذاشته شده است. چرایش را هم نمی دانم. احتمالا بر اثر گذر زمان و با حضور کسانی که به ان جا رفته اند این وسایل یا فراموش شده اند و یا توسط اهالی برای رفع نیاز های دیگران در آن جا قرار داده شده است. شرایط این غار طوری ست که شاید سه نفر به سختی بتوانند در داخل آن قرار بگیرند. انتهایی تنگ و باریک دارد. سنگ هایش نمور و سرد می باشند و نسیم خنک و تا حدود سردی هم از انتهایش به طرف دهانه در حال وزیدن است که خنکای لذت بخشی دارد.
وَرَخل کجاست؟
از مسیر جاده اسالم به خلخال 45 کیلومتر که بروید به ییلاقی می رسید که نامش چارَسو čārasu می باشد. چارَسو جزو ییلاقات اهالی اسالم است و بازارچه ای با بیش از بیست مغازه کوچک و بزرگ دارد. حدود پانصد متر که از بازار چارَسو به طرف خلخال ادامه راه بدهید، در سمت راست جاده اصلی یک جاده کوچک و فرعی و خاکی به طرف ییلاق بیلی bili می رود. اگر از اهالی چارسو بپرسید که راه بیلی کجاست شما را راهنمایی خواهند کرد.
وقتی به طرف بیلی می روید باید حدود 5 کیلومتر( کمی کم تر یا بیشتر) را بروید. جاده اش خوب است و حتی ماشین های سواری هم می توانند طی مسیر کنند و با خانواده هم می توانید بروید تا آن ها هم از دیدن مناظر اطراف لذت ببرند.باید آن قدر بروید تا به اولین آبادی با نام اَسبَه ریسَه asbarisa که به غَریبان اَسبَه ریسَه qaribān asbarisa معروف است و در عکس هم می توانید آن را ببینید، برسید. از این جا به آن طرف تصمیم با شماست. سه راه می تواند شما را به غار وَرَخل برساند. اگر اهل پیاده روی هستید و می خواهید اعضای خانواده تان هم با شما باشند، یا از غریبان اَسبَه ریسَه یا از سَه چالَه sačāla آغاز کنید. در زیر سه راه را برای رسیدن به غار وَرَخل برای تان ترسیم کرده و در عکس ها هم مشخص کرده ام.
1) از غریبان اسبَه شروع کنید و به صورت اُریب راه را به طرف وَرَخل بپیمایید که در این صورت راه تان حدود دو کیلومتر خواهد بود و البته مقداری سربالایی و سُر خوردن و ... هم چاشنی آن است. این مسیر زیباتر از بقیه مسیر ها است و در راه می توانید از دیدن دره ها و خصوصاً آبشار زیبا و بلندی که در آن جا هست لذت ببرید. بلندی این آبشار بیش از 50 متر است. از طرفی بوی خوش و مست کننده علفی خودرو و خوشبو با نام مشکَه واش məška vāš ( علف مُشک) که در آن جا زیاد می روید و در دیگر مناطق اطراف تا حدود زیادی از بین رفته شما را مست خواهد کرد. راه های کوچک و بزرگی که مسیر عبور اهالی و دام هاست می توانند در پیمودن مسیر به شما کمک کنند.
2) بعد از غریبان اسبَه ریسه یک یا دو کیلومتری را هم بروید و به چند خانه و چادر شبانی که در بالادست جاده قرار دارد و به سَه چالَه sačāla معروف است ، برسید. در آن جا کمی به صورت اُریب بروید و سپس مسیر تان را به طرف عقب ادامه دهید تا هم شیب مسیر به شما فشار نیاورد و هم افراد کوچک و بزرگ گروه فشار زیادی را تحمل نکنند. در این مسیر راه به مراتب بهتر است. البته در برخی جاهایش زمین طوری ست که باید مواظب باشید تا سُر نخورید.
3) بین غریبان اسبَه ریسَه و سَه چالَه و درست در زیر محل استقرار غار ورخل و از کنار دره ای که از کنار غارها می گذرد ،به طرف بالا کوهنوردی کنید. این مسیر بسیار پرخطر است و شیب بسیار تندی دارد. امکان صعود در این مسیر برای زن ها و بچه ها بسیار پایین است و اصلاً پیشنهاد نمی کنم که این مسیر را به همراه خانواده تان و حتی انفرادی انتخاب کنید. این مسیر برای کسانی که تجربه کوهنوردی دارند یا با لوازم و امکاناتی چون کفش و چوبدستی مناسب و ... همراه داشته باشد و اندکی هم علاقمند به تجربه هیجان و ... باشند مسیر بدی نیست.. شیب راه بسیار تند است و امکان سقوط بالاست. البته باید جانب احتیاط را در هر سه مسیر بسیار داشته باشید و در طول مسیر خیلی مواظب زن ها و بچه ها باشید. من اگر چه بنا به شرایط و به خاطر وقت کمی که داشتم ، این مسیر پر خطر را انتخاب کردم و اعضای خانواده ام هم نتوانستند با من به بالا بیایند، ولی برای این که دچار مشکل نشوم (چون امکانات و لباس مخصوص و خاصی هم نداشتم) مجبور شدم پای برهنه این مسیر سخت را بپیمایم و صعود کنم تا با برقراری اصطکاک بیشتر بین پوست پای من و زمین و سنگ های مسیر احتمال سقوطم کمتر شود ولی از شما خواهش می کنم تجربه سخت و پرخطر من را دوباره تجربه نکنید. چون تحمل فرو رفتن سنگ ریزه ها و تیغ و خار گیاهان مختلف در داخل پوست کف پا سخت است و شما را دچار مشکل می کند.
جایی که وَرَخل در آن قرار دارد دارای خاکی متخلخل و نرم و در حال ریزش می باشد. شرایط قله ای که غار های ورخل در آن جا قرار دارند طوری ست که اولاً شیب بسیار تندی دارد، ثانیاً پر از سنگریزه هایی ست که هر آن در حال ریزش می باشد و خیلی باید مواظب باشید که از زیر پای تان سنگی به حرکت درنیاید تا به افراد در پایین دست قرار دارند برخورد نکند، ثالثاً باید مواظب باشید که سُر نخورید و ... یعنی کاملاً باید مواظب باشید.
اما چرا به ورخل می روند؟
بر اساس عقاید بومیان اسالم در شب های جمعه و دوشنبه در داخل غارهای هفتگانه آن جا و یا در یکی از آن ها که غار اصلی وَرَخل می باشد برف می بارد. همانطور که در بالا نوشتم من خود برف را در اوج گرمای مردادماه در غار اصلی دیده ام و از آن عکس گرفته ام. این که این برف چگونه در آن جا به وجود می آید نیاز به بررسی های علمی ویژه دارد که از عهده نگارنده خارج می باشد.
برخی ها را عقیده بر این است که در بالای قله ای که غار ورخل در آن جا قرار دارد، پیامبری مدفون است و این غارها و این برف معجزه این پیامبر می باشند.گفته می شود این سخن از زبان یکی از عارفان معاصر اسالم یعنی مرحوم سید مغیث ذبیحی ( رحمه الله علیه) برایم نقل شده است. برخی ها را نیز نظر بر این است برف مورد نظر در واقع همان برف زمستانی ست که بر اثر وزش باد بدان جا نفوذ کرده است و تا این موقع از سال باقی می ماند که این نظر اصلاً قابل پذیرش نیست. زیرا که دهانه این غار طوری ست که تابش نور خورشید به درونش از صبح تا نزدیکی های ظهر حتمی ست و این موضوع می تواند در اندک زمانی برف ان را ذوب کند و دیگر ان برف برای مردادماه نخواهد ماند. از طرفی درون این غارها چنان خنک است و نسیم خنکی از درون شان به طرف بیرون می آید که قرار گرفتن در مسیر این نسیم خنک هر انسان خسته ای را غرق در لذتی خاص می کند.
در آن مقاله ای که من در سال 73 منتشر کردم نوشته بودم که ممکن است در زیر این قله دریاچه ای زیر زمینی و پر از آب سرد وجود داشته باشد که سرمای آن این گونه از راه این روزنه ها و سوراخ ها خارج می شود و در دهانه غار تولید برفک می کند. یکی از اهالی بومی اسالم ( مرحوم ملا مصطفی صدیق بدری) را نیز نظر بر این بوده که ممکن است در دره ای که در پایین دست این قله قرار دارد سوراخ ها و روزنه هایی وجود داشته باشد که در انتها به این غارها متصل اند و این تردد هوا سبب تولید برف یا برفک در دهانه غارها می شود.
به هر حال بررسی این پدیده زیبای طبیعی نیاز به تجربه و تخصص علمی دارد. و البته شکی ندارم که این غار ها به مراتب طولانی تر از آن چیزی هستند که ما می بینیم و این را می شود از خروج هوای سرد از درون این دهانه ها متوجه شد. چه بسا در پایین دست کوه و یا در بالادست و شاید آن طرف قله روزنه هایی وجود داشته باشند که تاکنون کسی بدان ها پی نبرده است وعبور و مرور هوا چنین نتیجه ای را می دهد.
مردم اسالم و خصوصاً بومیان اطراف غار وَرَخل با دیدی اعتقادی به آن جا می نگرند. آن جا را دارای تقدسی مذهبی می دانند و برایش احترام ویژه ای قائل اند. در کنارش صندوقی آلومینیومی گذاشته اند و در دورن آن یک سجاده و یک جلد قرآن قرار داده اند تا هر کس که به اصطلاح آن ها برای زیارت بدان جا می رود نمازی بخواند و سوریه ای تلاوت کند. زنان هم با بستن نخ به علف های دهانه این غار اعتقادات خود را نشان می دهندو نذر می کنند. اما هر چه هست وجود این غار فعلاً برای همه اهالی معمایی حل نشده می باشد. امیدوارم متخصصین زمین شناسی و یا علوم دیگری که در این گونه موارد تحقیق می کنند ، بتوانند به حل معمای این غاربپردازند.